جوان آنلاین:کارآگاهبازی زن خانهدار که از سوی دختری فراری و مردی مورد زورگیری قرار گرفتهبود، باعث شد متهمان در فضای مجازی شناسایی و گرفتار پلیس شوند.
چند روز قبل زن جوانی در یکی از خیابانهای جنوبی تهران وحشتزده با اداره پلیس تماس گرفت و از دو زورگیر خشن به اتهام سرقت النگوهایش شکایت کرد. با اعلام این خبر، به سرعت تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و دریافتند لحظاتی قبل مرد و دختر جوانی وارد پارکینگ ساختمانی مسکونی شده و به زور النگوهای زن جوان را مقابل چشمان دختر خردسالش سرقت کردهاند.
وحشت
شاکی که به شدت شوکه شدهبود و دست و پایش میلرزید به مأموران گفت: «دخترم دانشآموز است و مدرسهاش چند خیابان دورتر از خانهمان است. من خانه دارم و به همین دلیل برای دخترم سرویس نگرفتم و خودم هر روز صبح او را به مدرسه میرسانم و ظهر هم جلوی در مدرسه میروم و او را به خانه بر میگردانم. ساعتی قبل به مدرسه دخترم رفتم و وقتی مدرسه تعطیل شد از کنار خیابان سوار تاکسی شدیم و در نزدیکی خانهمان پیاده شدیم. میخواستم از انباری وسیله بردارم و به همین سبب با ریموت در پارکینگ خانهمان را باز کردم و همراه دخترم وارد پارکینگ شدم، اما خبر نداشتم سارقانی در کمین من هستند و قبل از اینکه در پارکینگ بسته شود وارد پارکینگ شدهاند. وقتی جلوی در انباری رسیدم، ناگهان زن و مرد جوانی با چاقو به من حمله کردند و مرا مقابل چشمان دخترم کتک زدند و به زور النگوهایم را از دستم بیرون آوردند. ما خیلی ترسیدیم به طوری که دخترم برای دقایقی زبانش بند آمد و از ترس توان حرف زدن نداشت و حتی نمیتوانست گریه کند. سپس زورگیران خشن برای اینکه آنها را تعقیب نکنیم و از همسایهها کمک نخواهیم دست و پای ما را با طناب بستند و بعد به سرعت از خانه گریختند. وقتی زورگیران فرار کردند من با داد و فریاد از همسایهها درخواست کمک کردم و یکی از همسایهها صدای مرا شنید و به پارکینگ آمد و دست و پای ما را باز کرد.»
کارآگاه بازی شاکی
با شکایت زن جوان، پرونده به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، به مأموران پلیس خبر رسید شاکی با کمک شوهرش یکی از زورگیران را در یکی از خیابانهای جنوبی تهران شناسایی و دستگیر کردهاند. مأموران پلیس دریافتند پس از حادثه زورگیری، زن جوان با کارگاه بازی موفق شده یکی از متهمان را در فضای مجازی شناسایی و با کمک شوهرش وی را دستگیر کند.
شاکی پس از انتقال متهم به اداره پلیس در توضیح ماجرا گفت: «آن روز جلو مدرسه متوجه زن و مرد جوانی شدم که گوشهای کمین کردهبودند. وقتی هم همراه دخترم سوار تاکسی شدم، باز متوجه شدم خودروی جیپ مشکی ما را تعقیب میکند، اما مشکوک نشدم. وقتی هم زورگیران هشت النگوی دستم را سرقت کردند، تصمیم گرفتم هر روز فضای مجازی را رصد کنم، چون احتمال دادم آنها النگوهای مرا برای فروش آگهی میدهند و از طرفی هم النگوهای من خاص و قدیمی هستند و به راحتی قابلشناسایی بودند. من هر ساعت سایتهای فروش را نگاه میکردم تا اینکه در یکی از آگهیها متوجه شدم مردی خودروی جیپ مشکی را به فروش گذاشتهاست. همان لحظه خودروی جیپی که روز حادثه من و دخترم را تعقیب میکرد به یادم آمد و به آن مشکوک شدم و احتمال دادم صاحب آن همان زورگیر خشن است. پس از این موضوع را به شوهرم گفتم و او هم به عنوان خریدار با فروشنده تماس گرفت و با او قرار ملاقات گذاشت. ما هر دو به محل قرار رفتیم و وقتی فروشنده را دیدم، فهمیدم او همان زورگیر خشنی است که النگوهای مرا سرقت کرد. وقتی او را شناسایی کردم، شوهرم او را دستگیر کرد و به پلیس خبر داد.»
اعتراف
متهم به نام کیارش در بازجوییها منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و شواهد روبهرو شد، به زورگیری از زن جوان با همدستی دختر فراری به نام سمیرا اعتراف کرد. پس از اعتراف متهم، مأموران سمیرا را در خانه مجردی مرد زورگیر بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند. دو متهم صبح دیروز در دادسرا با اعتراف به جرم خود ماجرا را شرح دادند و سپس به دستور بازپرس پرونده برای تحقیقات بیشتر و بررسی زورگیریهای احتمالی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.
ناشیگری کردم
زورگیر دستگیرشده هر چند سارق سابقهداری است که قبل از این هم چندباری به جرم سرقت و زورگیری دستگیر و راهی زندان شدهاست، اما به گفته خودش این بار ناشیگری کرده و پس از حادثه جیپ مشکیاش را برای فروش آگهی میدهد و همین موضوع باعث میشود او شناسایی و همراه همدستش به دام افتد.
کیارش چند بار سابقه داری؟
من قبل از این پنج بار دستگیر شدم و به زندان افتادم و حدود یک سال قبل هم از زندان آزاد شدم.
چه شد که تصمیم گرفتی شیوه سرقتت را تغییر دهی؟
چند دلیل داشت؛ اول اینکه من سارق تکرو بودم و وقتی با سمیرا آشنا شدم، نمیشد با او به سرقت منزل بروم و از طرفی هم میخواستم شیوهام را تغییر بدهم تا زود شناسایی نشوم.
چرا دختر جوان را از خانهاش فراری دادی؟
من او را فراری ندادم. او خودش از خانهشان فرار کردهبود. وقتی در میهمانی شبانهای با سمیرا آشنا شدم، او معتاد به موادمخدر بود. خودش میگفت در میهمانیهای شبانه دوستانش او را معتاد کردهاند و میگفت مادر و پدرش خبر ندارند معتاد شدهاست. من هم معتاد بودم و وقتی برای خودم مواد میخریدم به او هم مواد میدادم تا اینکه زمستان سال گذشته گفت از خانهشان فرار کردهاست. او خواست همراه من زندگی کند و من هم قبول کردم.
چرا پیشنهاد زورگیری داد؟
واقعیتش وقتی او از خانهشان فرار کردهبود، مقدار زیادی پول و طلاهای خودش و مادرش را با خودش آوردهبود. در این مدت او ابتدا پولهایش را خرج کرد و بعد هم طلاهای خودش و مادرش را فروخت و هزینه مواد و خرج روزمرهاش کرد تا اینکه مدتی قبل پولهایش تمام شد. به همین دلیل قرار شد دو نفری با هم زورگیری کنیم.
درباره شیوه زورگیریتان توضیح بده؟
ما طعمههایمان را از جلوی مدرسه انتخاب میکردیم. قرار بود طلای دانشآموزان یا مادرشان را سرقت کنیم.، اما ما در این مدت موفق به سرقت نشدیم و همین یک مورد را موفق شدیم که با کارآگاهبازی شاکی به دام افتادیم.
چرا موفق نمیشدید؟
بخت با ما یار نبود؛ مثلاً وقتی میخواستیم حمله کنیم و طلاهای طعمهمان را سرقت کنیم یا پلیس سر میرسید یا محل شلوغ میشد. به همینخاطر شاکی را تا خانهاش تعقیب کردیم و داخل پارکینگ طلاهای او را سرقت کردیم.
چه شد که تصمیم گرفتی خودرویت را بفروشی؟
خودرویم تابلو بود و ترسیدم از طریق خودرویم شناسایی شوم و از طرفی هم نیاز به تعمیرات داشت و میخواستم مدل بالاتری بخرم.